سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون پاسخها فراوان و پریشان شود، پاسخ درست پنهان ماند . [امام علی علیه السلام]
خسروشاه
 
خسروشاه کجاست؟

خسروشاه بخش و شهرى در شهرستان تبریز در استان آذربایجان‌شرقى.

1) بخش خسروشاه، مشتمل است بر دو دهستان لاهیجان و تازِه‌کَند و شهر خسروشاه (رجوع کنید به ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسى، 1385ش، ذیل «استان آذربایجان‌شرقى»). بخش خسروشاه در جنوب‌غربى شهرستان تبریز در دشت (جلگه) تبریز واقع است. کوههاى داشْلى‌داغى در مشرق و گَچل‌گُل‌داغى در جنوب‌غربى دهستان لاهیجان و دره‌هاى لایَن، دَلمه، یُول و قیزْقَلعه در جنوب‌شرقى لاهیجان و قَره‌تپه در مشرق آبادى تازه‌کند قرار دارند. تلخه‌رود* با جهت شمال‌شرقى ـ جنوب‌غربى از مشرق بخش و اُسکوچاى از میان شهر خسروشاه عبور مى‌کند و به تلخه‌رود مى‌پیوندد. آب و هواى این بخش نسبتآ سرد و خشک است (رجوع کنید به فرهنگ جغرافیائى آبادیها، ج 13، ص 92، 154ـ155، 328).

بخش خسروشاه (به مرکزیت شهر خسروشاه) در 25 تیر 1376، در شهرستان تبریز تشکیل شد (ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسى، 1382ش، ذیل «استان آذربایجان شرقى»). اهالى آن به زبان فارسى و ترکى سخن مى‌گویند (رزم‌آرا، ج 4، ص 191؛ فرهنگ جغرافیائى آبادیها، ج 13، ص 155).

برخى از آثار باستانى و قدیمى این بخش عبارت‌اند از: تپه باستانى قَره‌تپه، متعلق به 500،2ق م، در حدود شش کیلومترى شمال‌غربى خسروشاه(رجوع کنید به دیباج، ص 21ـ22؛ کارنگ، ج 1، ص 571)؛ مسجد صفوى (یا مسجد خسروشاه)، متعلق به دوران شاه‌سلیمان صفوى؛ و مقبره‌هاى حمزة‌بن عبدالعزیز سلّار دیلمى*؛ درویش شرف‌الدین یعقوب رومى (متوفى 912)؛ امیرسیداسماعیل شنب غازانى (متوفى 919)؛ شیخ‌محمد بزرگ خسروشاهى، از بزرگان صوفیه تبریز؛ شیخ جلال‌الدین اخى، از عارفان قرن نهم؛ و شیخ محمد گازر خسروشاهى، عارف قرن نهم (رجوع کنید به ابن‌کربلائى، ج 1، ص 434، 542ـ543، ج 2، ص 66ـ 71؛ مشکور، ص 806، 810، 849، 854؛ ترابى طباطبائى، ص 8). عبدالحمید خسروشاهى* نیز از علما و مشاهیر خسروشاه است (رجوع کنید به عقیقى بخشایشى، ج 2، ص 676ـ677).

در 1051 زمین‌لرزه‌اى بین تبریز و دریاچه ارومیه رخ داد، که خسروشاه و مناطق اطراف آن را ویران کرد و تلفات بسیارى برجاى گذاشت (رجوع کنید به امبرسز وملویل، ص 49).

2) شهر خسروشاه، در ارتفاع 360 ،1مترى و در حدود 25 کیلومترى جنوب‌غربى تبریز (مرکز استان آذربایجان‌شرقى) واقع است (فرهنگ جغرافیائى آبادیها، ج 13، ص 154). خسروشاه/ خسروشاه در 1333ش شهر شد (رجوع کنید به ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسى، 1382ش، همانجا). طبق سرشمارى 1385ش، جمعیت این شهر 794،12 تن بوده است (رجوع کنید به مرکز آمار ایران، ذیل «استان آذربایجان شرقى»).

این شهر یکى از شهرهاى قدیم آذربایجان است که گویا به سبب اقامت چند روزه خسروانوشیروان* ساسانى در آن، خسروشاه نامیده شده بود. اطلاعات اندکى نیز در منابع جغرافیایى قدیم درباره آن وجود دارد.

در اوایل قرن هفتم، یاقوت حموى (ذیل «خسروشاه») خسروشاه را شهرى داراى بازار و عمارت و در شش فرسنگى تبریز ذکر کرده است. در اواخر قرن هفتم، رشیدالدین فضل‌اللّه (ص 94ـ95) این شهر را در شمار اعمال تبریز نام برده است، در اوایل قرن هشتم، حمداللّه مستوفى (ص 79) خسروشاه را از آبادیهاى بزرگ ناحیه تبریز، و ابوالفداء (ص 387) آن را شهرى کوچک در هفت فرسنگى تبریز در آذربایجان ذکر کرده‌اند. طاهرى (ص150) به نقل از راولینسون، که در 1254 به ایران سفر کرده بود، خسروشاه را دهکده‌اى بسیار خرّم، با آب و هوایى معتدل به‌سبب نهرهاى متعدد جارى در آن آورده است. در دوره ناصرى، خسروشاه جزو قریه‌هاى موقوفه مسجد کبود تبریز به‌شمار مى‌رفت (رجوع کنید به مشکور، ص 671)، در زمان انقلاب مشروطه، میرآقا خسروشاهى، از مشروطه‌طلبان ناحیه، پس از دستگیرى به دار آویخته شد (براون، ص220).

بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، در 21 مهر 1358 نام آن به خسروشهر و نام ایستگاه راه‌آهن خسروشاه، بین تبریز و مراغه، به ایستگاه راه‌آهن زارعى تغییر یافت (رجوع کنید به فرهنگ جغرافیائى آبادیها، ج 13، ص 155؛ ایران. وزارت کشور. معاونت برنامه‌ریزى و خدمات مدیریت، ص 2؛ ایران. قوانین و احکام، ص 661).

منابع :ابن‌کربلائى، روضات‌الجنان و جنات‌الجنان، چاپ جعفر سلطان‌القرائى، تهران 1344ـ1349ش؛ اسماعیل‌بن على ابوالفداء، کتاب تقویم‌البلدان، چاپ رنو و دسلان، پاریس 1840؛ ایران. قوانین و احکام. مجموعه قوانین سال 1375، تهران: روزنامه رسمى کشور، 1376ش؛ ایران. وزارت کشور. معاونت برنامه‌ریزى و خدمات مدیریت، تغییر نام واحدهاى تقسیمات کشورى و عوارض طبیعى از ابتداى انقلاب اسلامى تا پایان فروردین ماه 1365، ]تهران 1365ش[؛ ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسى. دفتر تقسیمات کشورى، عناصر و واحدهاى تقسیمات کشورى: آذر 1385، ]تهران 1385ش[؛ همو، نشریه تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتى به همراه شماره مصوبات آن، تهران 1382ش؛ ادوارد گرانویل براون، نامه‌هائى از تبریز، ترجمه حسن جوادى، تهران 1351ش؛ جمال ترابى‌طباطبائى، مسجد صفوى خسروشاه، تبریز 1382ش؛ حمداللّه مستوفى، نزهة‌القلوب؛ اسماعیل دیباج، آثار باستانى و ابنیه تاریخى آذربایجان، ]تهران[ 1346ش؛ رزم‌آرا؛ رشیدالدین فضل‌اللّه، کتاب تاریخ مبارک غازانى: داستان غازان‌خان، چاپ کارل‌یان، لندن 1358/1940؛ ابوالقاسم طاهرى، جغرافیاى تاریخى گیلان، مازندران، آذربایجان از نظر جهانگردان، ]تهران[ 1347ش؛ عبدالرحیم عقیقى بخشایشى، مفاخر آذربایجان، تبریز 1374ـ1379ش؛ فرهنگ جغرافیائى آبادیهاى کشور جمهورى اسلامى ایران، ج :13 ارومیه، تهران: سازمان جغرافیائى نیروهاى مسلح، 1375ش؛ عبدالعلى کارنگ، آثار و ابنیه تاریخى شهرستان تبریز، در آثار باستانى آذربایجان، ج 1، تهران: انجمن آثار ملى، 1351ش؛ مرکز آمار ایران، سرشمارى عمومى نفوس و مسکن :1385 نتایج تفصیلى کل کشور، 1385ش.

Retrieved Apr. 19, 2010, from http://www.sci.org.ir/ portal/faces/public/census85/census85/natayej/census85.rawdata;

محمدجواد مشکور، تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجرى، تهران 1352ش؛ نقشه تقسیمات کشورى جمهورى اسلامى ایران، مقیاس 000،500،1:2، تهران: سازمان نقشه‌بردارى کشور، 1383ش؛ نقشه جمهورى اسلامى ایران: براساس تقسیمات کشورى، مقیاس 000،600،1:1 ،تهران : گیتاشناسى، 1383ش؛ یاقوت حموى؛

NicholasNicholasAmbraseysand Charles Peter Melville,A history of Persian earthquakes, Cambridge 1982.


نوشته شده توسط 91/10/19:: 6:24 عصر     |     () نظر
 
سلار دیلمی « اولین فقیه شیعه ایرانی»

 

[Copy of] انتشارات ( سلاّر ) ، ( سلار ) برگرفته از نام ( سلار دیلمی ) است

سلار دیلمی کیست؟

فقیه فرزانه و عالم گران قدر، ابویعلی حمزة بن عبدالعزیز، مشهور به (سلار دیلمی) از فقیهان و اندیشمندان نامدار و برجسته قرن پنجم قمری است که هر چند در دانشهای رایج زمان خویش سرآمد و خبره بود، ولی مقام و منزلت او در فقه، تمام ابعاد و جوانب علمی اش را تحت الشعاع قرار داده است و وی را می توان به عنوان فقیهی بزرگ در دنیای علم، معرفت و آگاهی معرفی کرد

در رجال نجاشی نام او را به هنگام دفن استاد خویش سید مرتضی علم الهدی‏جزء تشییع کنندگان در کنار ابو یعلی جعفری داماد شیخ مفید می‏بینیم،جائی که می‏گوید: پس از فوت سید مرتضی من مباشر غسل او بودم و با من ابو یعلی محمد بن الحسن‏الجعفری و سلار بن عبد العزیز... همراه بود

سلار هر چند، هم طبقه شیخ طوسی است،نه از شاگردان او،در عین حال محقق‏حلی در مقدمه کتاب المعتبر از او و ابو الصلاح حلبی به عنوان ‏« اتباع الثلاثه ‏» نام ‏می‏برد،یعنی او را از پیروان، می‏شمارد که علی الظاهر مقصود این است این سه‏نفر تابع و پیروان سه نفر دیگر، شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی‏بوده‏اند.

زندگی ، ولادت و زادگاه سلار

متاسفانه از تاریخ ولادت، زمان هجرت از زادگاه، مدت اقامت در حلب، مسافرتها، ازدواج و فرزندان این عالم بزرگوار، در هیچ کتابی سخن به میان نیامده است. ولی وجود پاره ای شواهد و مستندات، مانند مطالعه زندگی استادان، معاصران و شاگردان وی و این که او گاهی به نیابت از شیخ مفید[1] و سید مرتضی علم الهدی[2] بر کرسی تدریس می نشست و شاگردان برجسته آن بزرگواران را از دانش بیکران خویش بهره مند می ساخت، می توان حدس زد که در نیمه دوم قرن چهارم، کلبه ساده و با صفای عبدالعزیز دیلمی را با قدوم مبارکش، روشن و منور ساخته است، اما بدون تردید، زادگاه این فقیه والامقام دیلمان است. امروزه نام بخش کوچکی است که با یکصد و سی و چهار آبادی، از توابع شهرستان عالم پرور لاهیجان در استان گیلان است[3] در زمان سلار دیلمی این منطقه تاریخی، دارای وسعت گسترده ای بوده است. به گفته مورخان همه استانهای شمالی کشور، مانند گیلان، مازندران (طبرستان) گرگان (استان گلستان) و برخی از مناطق دیگر مانند قومس (سمنان و دامغان)، مناطقی از ری، قزوین و آذربایجان در گذشته در قلمرو نفوذ و سیطره حکومت دیلمیان بوده است.[4]

دیلمیان قبل از پذیرش اسلام، خطرناک ترین دشمنان اعراب مسلمان بودند. بنابر شواهد تاریخی، مردم دیلم پس از فتح ایران به دست مسلمانان و انقراض ساسانیان تصمیم داشتند به نحوی استقلال ایران را دوباره به دست آورند و در برانداختن خلفا نیز کوشش می کردند. آنان در راه هدف خود سرسختی عجیبی نشان می دادند و چون علویان، همواره در حال مبارزه با خلفای جور بنی امیه و بنی عباس بودند و دیلمیان از راه پناه دادن به علویان، می خواستند خلفا را براندازند و مظلومان را یاری دهند. و همین امر باعث تشرف آنان به دین اسلام شد. [5]

کنیه و لقب

ابویعلی، حمزه بن عبدالعزیز دیلمی، معروف به سالار و سلار، یکی از فقهای نامدار تاریخ اسلام است که تذکره نویسان درباره کنیه و لقب او چنین نگاشته اند:

ابویعلی را کنیه او ذکر کرده اند و می گویند:

یعلی اسمی است منقول از فعل معلوم علا یعلوا علوا، مثل سما یسمو و گفته شده است علی یعلی مثل یرضی است. و علا به معنای برتری در شرف است.

نویسنده اعیان الشیعه و مولف ریاض العلما نوشته اند:

سلار اسمی است که در لغت فارسی و عربی اصلا وجود ندارد و مترجمین آن را به جای لفظ سالار استعمال کرده اند، ولی در رجال بحرالعلوم آمده است که سلار معرب سالار است. [6]

مترجمین، سالار را در فارسی به معنای رییس و امیر و در عربی به معنای شریف معنا می کنند.

سلار هر چند، هم طبقه شیخ طوسی است،نه از شاگردان او،در عین حال محقق‏حلی در مقدمه کتاب المعتبر از او و ابو الصلاح حلبی به عنوان‏«اتباع الثلاثه‏»نام‏می‏برد،یعنی او را از پیروان، می‏شمارد که علی الظاهر مقصود این است این سه‏نفر تابع و پیروان سه نفر دیگر،شیخ مفید،سید مرتضی و شیخ طوسی‏بوده‏اند

ولادت او همانند دیگر معاریف و مفاخر مکتب اسلام درست روشن ومشخص نیست،ولی نام او حمزة بن عبد العزیز دیلمی طبرستانی،کنیه‏اش « ابو یعلی » ‏ملقب به « سلار » ،فقیهی است‏بزرگوار و شیخی است جلیل القدر و عظیم الشان که ازمفاخر و اعیان فقهای امامیه می‏باشد.سلار معرب‏«سالار»می‏باشد که به معنای امیر و رئیس کل می‏باشد.ولادتش در مازندران صورت گرفته است.او به قصد تکمیل ‏تحصیلات اسلامی خویش به مرکز حوزه علمیه آن روز که بغداد و اخیرا نجف بوده‏است،مهاجرت کرده است.

استادان

1. محمد ابن محمد ابن نعمان معروف به شیخ مفید (م413ق.).

2. علی بن حسین، معروف به سید مرتضی علم الهدی (3436 ق).

مشایخ امامیه

سلار دیلمی بعد از عصر غیبت حضرت ولی عصر ـ علیه السلام ـ، یکی از مشایخ و از مهم ترین عالمان و پیشوایان امامیه بوده است. مشایخ و قدمای امامیه، ده نفر بودند که عبارتند از:

1 و2. صدوقان (علی بن بابویه قمی و فرزندش صدوق).

3 و4. شیخان (شیخ مفید و شیخ طوسی).

5 و6. سیدان (سید مرتضی علم الهدی و برادر ارجمندش، سید رضی، گردآورنده نهج البلاغه).

7. ابن ابی عقیل.

8. ابوالصلاح حلبی.

9. ابن ادریس حلی.

10.ابویعلی، سلار حمزه بن عبد العزیز دیلمی.

شاگردان

7. شیخ ابو علی طوسی.

2. منتجب الدین ابن بابویه.

3. حسن بن حسین بن بابویه.

4.. ابوالکرم مبارک بن فاخر نحوی.

5. ابوالفتح عثمان بن جنی نحوی.

6. ابوالصلاح تقی الدین.

7. محمد بن علی بن عثمان.

8. عبدالجبار بن عبدالله المقری الرازی.

9. محمد بن عبدالرحمن بن احمد بن الحسین نیشابوری خزاعی.

10.عبدالله بن حسن بن حسین بن بابویه.

معاصران

برخی از دانشمندان معاصر این فقیه و متکلم نامدار عبارتند از:

1. شیخ طوسی (م 460 ق) ظاهرا سلار، بعد از رحلت شیخ طوسی، به مقام مرجعی رسیده است.

2. سید مرتضی علم الهدی.

3. سید رضی.

4.شیخ مفید.

5. ابوالعباس نجاشی.

6. ابوالفتوح رازی.

7. شیخ جعفر دوریستی.

مرحوم مدرس در ریحانة الادب می‏گوید:

او یکی از اعاظم علمای متقدمین اثنی عشریه است که در علم و ادب مقدم بوده‏ و فتاوی و اقوال او در کتب فقهیه مذکور می‏باشد.وی از شاگردان شیخ مفید و علم‏الهدی و از مشایخ روایتی شیخ ابو علی طوسی پسر شیخ طوسی است و گاهی به‏سمت نیابت از سید مرتضی در بغداد درس می‏گفته است و در اثر فقاهت و جلالت‏مراتب علمیه از طرف سید به منصب حکومت‏شرعیه و فصل خصومات و مرافعات‏دینیه در بلاد حلب منصوب شده است.»2

تالیفات او:

او تالیفات متعددی در زمینه فقه و اصول فقه و کلام دارد که چند نمونه از آنهاذکر می‏شود:

1. المراسم العلویه فی الاحکام النبویه.

2. التقریب (التهذیب) در اصول فقه. [9]

3. التذکره فی حقیقه الجوهر و العرض. [10]

4. الابواب و الفصول فی الفقه. [11]

5. المسائل السلاریه. [12]

6.الرد علی ابی الحسن البصری فی نقض الشافی. هنگامی که ابو حسن بصری‏کتابی در نقض الشافی سید مرتضی نوشت،سید مرتضی به سلار دستور داد که نقض‏آن را بنویسد،پس کتاب او«نقض نقض الشافی‏»شناخته شد و تفصیل آن به این ترتیب‏می‏باشد:

قاضی عبد الجبار معتزلی کتابی در نقض مذهب شیعه تالیف نموده و نام آن را«المغنی الکافی‏»نهاد سید مرتضی کتاب الشافی فی نقض الکافی را در رد آن تالیف‏نمود و ابو الحسن بصری کتابی در نقض کتاب شافی سید مرتضی نوشت،سلار هم در رد نوشته ابو الحسن بصری،به امر سید مرتضی کتاب فوق را تالیف نمود.

7. المراسم العلویه و الاحکام النبویه در فقه که با ده کتاب دیگر به نام جوامع‏الفقه در ایران به چاپ رسیده و اخیرا توسط حجت الاسلام والمسلمی استاد آقای حاج شیخ علی اصغر مروارید "دامت برکاته" تجدید چاپ شده است.

8. المقنع فی المذهب در علم کلام

در رجال نجاشی نام او را به هنگام دفن استاد خویش سید مرتضی علم الهدی‏جزء تشییع کنندگان در کنار ابو یعلی جعفری داماد شیخ مفید می‏بینیم،جائی که می‏گوید: پس از فوت سید مرتضی من مباشر غسل او بودم و با من ابو یعلی محمد بن الحسن‏الجعفری و سلار بن عبد العزیز... همراه بود.»3

 

جایگاه سلار

دانشمندان و زندگی نامه نویسان، هر یک درباره مقام علمی سلار مطالبی نوشته اند: سیوطی در طبقات النحویین، سلار را از دانشوران علم نحو دانسته است.

علامه حلی در خلاصه نوشته است: سلار بن عبدالعزیز دیلمی از فقهای مورد وثوق شیعه است که در فقه و ادبیات، سرآمد و ممتاز بود.

پژوهش گر معاصر، آیه الله سید ابوالقاسم خویی ضمن تایید وثاقت سلار، وی را از بزرگان فقهای شیعه دانسته و نوشته است:

«سلار بن عبدالعزیز الدیلمی فقیه، جلیل، معظم، ثقه»؛ سلار بن عبدالعزیز دیلمی، فقیهی مورد اعتماد و بزرگوار و گران قدر است.

سلار و نماز جمعه

سلار در کتاب فقهی مراسم، درباره برگزاری نماز جمعه این گونه نوشته است:

«صلاه الجمعه فرض مع حضور امام الاصل او من یقوم مقامه و اجتماع خمسه نفر فصاعدا احدهم الامام»؛

خواندن نماز جمعه در زمان حضور امام معصوم ـ علیه السلام ـ یا کسی که از طرف او منصوب می شود (نائب خاص)، واجب است و حداقل نفرات برای برگزاری و انعقاد نماز جمعه با امام یا نائبش، پنج نفر است[14]»

سلار مانند برخی فقهای شیعی، نماز جمعه و نیز نماز عیدین (فطر و قربان) را در زمان غیبت امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه ـ جایز نمی داند، زیرا آن را از مختصات امام معصوم ـ علیه السلام ـ می داند و در حقیقت به حرمت نماز جمعه و نماز عیدین در زمان غیبت امام ـ علیه السلام ـ فتوی داده است.

 

راز تحریم نماز جمعه توسط وی

برخی از دانشمندان، این فقیه والامقام را جزء اولین عالمان شیعی میدانند که به تحریم نماز جمعه فتوی داده است.

این فقیه هوشمند و زیرک، با درک موقعیت اجتماعی و سیاسی زمان خویش که زعامت دینی شیعیان را بعد از شیخ طوسی به عهده داشت، اقدام به صدور شجاعانه فتوای تحریم نماز جمعه نموده است، زیرا سلار زمانی زعامت و رهبری مردم را به عهده گرفت که حکومت آل بویه که دولتمردانی شیعی بودند به سلجوقیان که سنی مذهب بودند، انتقال یافته بود و فتنه و آشوب و جنگهای خونین مذهبی علیه شیعیان آرامش بغداد را به مخاطره انداخت و باعث فروپاشی حوزه علمیه بغداد شد و فقیهان و عالمان دین، دست به اقدامات اساسی زدند و حتی ناگزیر به هجرت از بغداد شدند. روشن است که برگزاری نماز جمعه و خواندن خطبه در آن فضای سیاسی حاکم بر جامعه، چیزی جز فریب، خدعه، مدح و ستایش حاکمان جور نبود و اصولا حاکمان جور انتظار دارند که از محافل عبادی ـ سیاسی نماز جمعه به نفع خویش بهره برداری کنند[15] و در راه رسیدن به این مقصود، از شیوه های مختلف زر، زور، نیرنگ و استخدام عالمان درباری و فریب خورده استفاده می کنند. تحریم نماز جمعه از سوی زعیم بزرگ شیعیان در حقیقت اعلان برائت از حاکمان جور و تنفر از اقدامات ظالمانه و ستم گرانه آنهاست. این اقدام سلار، حکایت گر تفکر عدم جدایی دین از سیاست است که از سوی فقهای بزرگوار شیعه در تمام اعصار در عمل به اثبات رسیده است.

پذیرش منصب قضاوت در دوره ای و تحریم نمازجمعه و عیدین در دوره ای دیگر، نشان می دهد که وی فقیهی سیاستمدار و ژرف اندیش در عصر خویش به شمار می آمده است.

 

سلاّر دیلمی در مسند قضاوت

بی شک، سید مرتضی را باید احیاگر علوم اسلامی در قرن چهارم دانست. آن بزرگوار از اوضاع سیاسی و اجتماعی عصری که مقارن با اوج قدرت دولت شیعی آل بویه بود، به خوبی بهره برداری نمود. سید مرتضی، شاگردان فقیه و دانشمندش را به اقصی نقاط کشور اسلامی، برای قضاوت گسیل می داشت. یکی از شخصیتهای برجسته شیعه که از سوی سید مرتضی برای منصب قضا به مناطق حلب (از توابع سوریه) اعزام شد، سلار دیلمی بود. وی در این مناطق، زعامت دینی مردم را به عهده گرفت و به عنوان حاکم شرع اسلامی، به حل و فصل نزاع ها و اختلافات دینی ـ اجتماعی پرداخت و به ارشاد و هدایت مردم، اقامه جماعت و رفع مشکلات و پاسخ گویی به مسائل دینی شیعیان نیز اشتغال داشت.

از زمان مسافرت وی به حلب و مدت اقامت او در آنجا اطلاع دقیقی در دست نیست، اما شواهد نشان می دهد که وی سالیان متمادی در آن دیار حضور داشته است، به گونه ای که برخی وی را از فقهای حلب به شمار آورده اند. [7]

 

شاگردان او:

از شاگردان او«ابی جنی‏»ادیب و نحوی معروف است.گویند او به ملاقات سلار رسیده و بحثی از ادبیات را پیش او خوانده است و آن هنگامی بوده است که سلار در اثرضعف و پیری نمی‏توانسته است زیاد صحبت کند.او شرح مطلب را روی تخته‏ای‏می‏نوشت و او از روی تخته یاد می‏گرفت.

و از دیگر شاگردان او،فاضل نحوی است که در سال 448 از دنیا رخت‏بربسته‏است.

 

وفات و مدفن سلار دیلمی

در تاریخ وفات این فقیه فرزانه نیز اختلاف است، اما بنا به قول مشهور، رحلت سلار دیلمی در ششم رمضان سال 463 قمری[16] در قریه خسروشاه[17] تبریز اتفاق افتاده است و قبر شریف این رادمرد شیعی، در همان مکان می باشد. این که این فقیه بزرگ، چرا و چگونه در این مکان رحلت کرده اند، به درستی معلوم نیست، ولی احتمالا سلار مانند بسیاری از فقیهان و عالمان، به دنبال آشوبها و جنگهای داخلی در آن سالهای آشفته و نابسامان آخر حیاتش، بغداد را ترک و در حال رجعت به زادگاهش بوده است که مرغ روحش در دیار آذربایجان، به ملکوت اعلی پر کشیده است و پیکر پاکش توسط دوستان و ارادتمندان وی در قریه خسروشاه تبریز به خاک سپرده شده است. مراقد المعارف با تحقیق و تعلیقه محمد حسین حرزالدین درباره زیارت قبر سلار چنین می نویسد:

«در سال 1388 قمری جهت پژوهش پیرامون قبور عالمان به تبریز و اطراف آن سفر کردم، در 22 جمادی الاولی بر مرقد شریف سلار حمزه بن عبدالعزیز دیلمی حاضر شدم.

من میهمان عالم جلیل، سید محمد علی قاضی طباطبایی (شهید بزرگوار محراب) بودم. قبر او در منطقه شمالی «مقبره الشعراء» قرار داشت. بر حسن تصادف، در آن روز معماران مشغول تعویض سنگ قبر مزار سلار بودند. نوشته های سنگ قبلی خوانا نبود و ما دستور دادیم آن را تمیز کنند تا بتوانیم مطلب را بخوانیم. بر سنگ قبر وی، نوشته شده بود: الله الباقی، کل من علیها فان، هذا قبر العالم العارف الشیخ سلار... فی تاریخ ذی الحجه سنه ثلاثه عشر و سبعمائه.

سال 713 تاریخ نصب سنگ بر قبر سلار بوده است و نه تاریخ رحلت آن بزرگوار.

بر روی سنگ قبر جدیدی که در سال 1388 هـ . ق. بر قبر شریف وی نصب شده چنین نوشته است:

« مرقد بزرگوار عالم عظیم الشان، حمزه بن عبدالعزیز دیلمی معروف به سلار، از اهالی دیلم گیلان و از اعاظم مجتهدین و دانشمندان شیعه است که علمای رجال نویس شیعه به شرح زندگانی اش پرداخته، او را ستوده اند. از شاگردان جناب شیخ مفید و سید مرتضی علم الهدی بوده، به قول صحیح در تاریخ ماه صفر سال 448 ه. ق. درگذشته و در قبرستان خسروشاه مدفون شده است. 1388 قمری» ‌‌‌‌‌‌ ‌‍ ‍‍‍‍

او به سال 448 یا463 ه.ق و در خسرو شاه یا خسرو شهرآذربایجان،در چندفرسخی تبریز به رحمت ایزدی پیوست و در همانجا مدفون گردید و اکنون به زبان‏محلی به‏«شیخ سالار»معروف است. 4

برگرفته از گلشن ابرار

تنظیم شده توسط آقامیری

 

مقبره شیخ سالار

در گورستان تاریخی جنوب خسروشهر که در کنار جاده تبریز –آذر شهر واقع شده،عده زیادی از اهل علم وعرفان به خاک سپرده شده اند. صاحب روضات الجنان می نویسد : " بابا محمدگازر ، شیخ محمد بزرگ ، شرف الدین ، یعقوب رومی متوفی 912 هجری قمری و درویش جلال الدین اخی در این گورستان دفن شده اند".

یکی از این قبور مقبره ی ابوعلی حمزه بن عبدالعزیز معروف به شیخ سالار از اهالی دیلم و طبرستان و از علمای شیعه است . او از شاگردان شیخ مفید و سید مرتضی علم الهدی بود و به سال 448 هجری وفات یافت.

اخیراً به واسطه احترامی که مردم خسروشهر برای شیخ سالار قائلند ، چهار طاق یادبودی در گورستان عمومی خسروشهر برروی مقبره شیخ سالار ، برپاگردیده است.

 

پی‏نوشتها:

1. آشنایی با علوم اسلامی،ص 298.

2. ریحانة الادب،ج‏3،ص 50.

3. رجال نجاشی،ص 270،کد معرفی 708- روضات الجنات،ج 2،ص 372.

4. روضات الجنات،ج 2،ص‏373-

5. هدیة الاحباب،محدث قمی،ص 150-

6.مستدرک الوسائل،محدث‏نوری،ص‏496.

(1 ) . قصص العلماء, میرزا محمد تنکابنی, با تحقیق و ویرایش محمد رضا حاج شریفی خوانساری, ص415.

(2). روضات الجنات, خوانساری, ج2, ص371؛ اعیان الشیعه, ج7, ص171.

(3). نام ها و نامدارهای گیلان, جهانگیر سرتیپ پور, ص212.

(4). احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم, مقدسی, ص353, آل بویه, علی اصغر فقیهی, ص38, گیلان در گذرگاه زمان, ص482؛ نام ها و نامدارهای گیلان, ص213، حدود العالم من المغرب الی المشرق, ص143, مختصر البلدان, ص268, مسالک الممالک, ص168.

(5). ولایات دارالمرز گیلان, ص25, فتوح البلدان, ص126, آل بویه, ص56ـ52.

(6). اعیان الشیعه, ج7, ص170, ریاض العلماء, ج2, ص440؛ رجال سید بحر العلوم, ج3, ص6.

(7). روضات الجنات, ج2, ص370.

(8). الذریعه, ج1, ص73, ج4, ص25و365, ج10, ص176و180.

(9). همان.

(10). همان.

(11). همان.

(12). همان.

(13). الذریعه, ج10, ص179.

(14). المراسم, ص635.

(15). علمای شیعه از کلینی تا خمینی, ص28.

(16). الکنی و الالقاب, ج2, ص238.

(17) خسروشاه پس از پیروزی انقلاب اسلامی, به خسرو شهر تغییر یافته است.

(18). مراقد المعارف, ج1, ص359؛ مشاهیر گیلان, ج2, ص266.

(19). محمد تقی ادهم نژاد - تلخیص از کتاب گلشن ابرار، ج 6، ص 9

 

معنای دیلم

«دیل» به معنای میان و درون که همان دل باشد و «لم » به معنای بیشه و جنگل است . بنابراین کلمه دیلم به روی هم به معنی دل جنگل یا بیشه را دارد . (البته لم به معنای بوته? تمشک نیز هست )


نوشته شده توسط 91/10/21:: 6:18 عصر     |     () نظر
 
حاج علی خسروشاهی بنیانگذار شرکت مینو

حاج علی خسروشاهی بنیانگذار مینو

صنایع غذایی پارس مینو در سال 1338 تاسیس شد و از آن سال تاکنون شرکت های تابعه بسیاری را تحت فعالیت خود دارد.

گروه صنعتی مینو با همت والای زنده یاد مرحوم حاج علی خسروشاهی بنیان نهاده شد و در 16 آبان سال1338 هـ . ش فعالیت تولیدی خود را با تاسیس شرکت صنعتی پارس مینو آغاز نمود. مینو از ابتدای فعالیت و در طول بیش از نیم قرن حیات صنعتی خود، نقش محوری و پیشتاز را در صنایع غذایی، دارویی و آرایشی بهداشتی کشور ایفا کرده است. سپس با تاسیس شرکت خوراک، جهت توزیع مواد غذایی و دارویی و شرکت صنعتی مینو جهت تولید مواد غذایی در استان زنجان و اخذ لیسانس تولید از شرکتهای معتبری چون ساندوز سوئیس، بوتس و سرل انگلستان در گروه اقلام دارویی و اورال فرانسه در بخش آرایشی و بهداشتی توسعه یافت. گروه صنعتی مینو در حال حاضر به صورت هلدینگ و زیر نظر شرکت اقتصادی و خودکفایی آزادگان اداره می شود که متشکل از 12 شرکت حقوقی مستقل است و این شرکتها در محورهای ذیل فعالیت دارند:

* تولید انواع مواد غذایی شامل انواع شکلات و ویفر، اسنک، چوب شور، آدامس، تافی، آبنبات، کیک، نوشابه، آب معدنی و آب میوه
* تولید محصولات دارویی شامل انواع شربت، قرص و پماد، تولید محصولات آرایشی و بهداشتی شامل انواع شامپو، کرم، عطر، ادوکلن و غیره
* توزیع مواد غذایی، دارویی، آرایشی و بهداشتی تولید شده توسط شرکتهای گروه صنعتی مینو و حدود 60 شرکت تولیدی دیگر در سطح ایران توسط 20 مرکز پخش
* صادرات مواد غذایی، دارویی، آرایشی و بهداشتی تولید شده توسط شرکتهای گروه صنعتی مینو
* ارائه خدمات فنی و مهندسی

اسامی شرکت های زیر مجموعه گروه صنعتی مینو به شرح زیر است:

شرکت صنعتی مینو (خرمدره)،شرکت صنعتی پارس مینو،شرکت دارویی، آرایشی و بهداشتی مینو، شرکت شوکوپارس، شرکت پخش قاسم ایران، شرکت قند خرما (شیراز)، شرکت صنایع غذایی مینو شرق(زاهدان)، شرکت صادراتی پرسوئیس،شرکت رهاورد سازندگی (رسا)، شرکت پارس گستر مینو، شرکت خدمات مالی و مدیریت معین آزادگان.


نوشته شده توسط 91/10/20:: 7:2 عصر     |     () نظر